اعلامیه هاى امام عسکرى علیه السلام
امام حسن عسکرى علیه السلام می دانست که اراده الهى براى ایجاد دولت
«الله» بر روى زمین، بر این تعلق گرفته است که فرزندش مهدى علیه السلام
غیبت کند و هموار کردن راه غیبت بر عهده اوست. محیط امام علیه السلام که
محیطى فاسد و منحرف بود و سطح فکری و روحى آن پائین آمده بود، نمىتوانست
تا ژرفاى این ایمان، بالائى گیرد و به بلنداى این تفکر دست یابد. بخصوص که
غیبت امام رویدادى بود که در تاریخ امت، مانندى نداشت.
امام عسکری علیه السلام، زمینه ساز رخدادی عظیم
امام حسن عسگری
امام
حسن عسکرى علیه السلام می دانست که اراده الهى براى ایجاد دولت «الله»
بر روى زمین، بر این تعلق گرفته است که فرزندش مهدى علیه السلام غیبت کند و
هموار کردن راه غیبت بر عهده اوست. محیط امام علیه السلام که محیطى فاسد و
منحرف بود و سطح فکری و روحى آن پائین آمده بود، نمىتوانست تا ژرفاى این
ایمان، بالائى گیرد و به بلنداى این تفکر دست یابد. بخصوص که غیبت امام
رویدادى بود که در تاریخ امت، مانندى نداشت.
اگرچه بشارت پیشینیان، به آمدن مهدى علیه السلام و روایات متواتر و
صحیح از حضرت نبىاکرم صلی الله علیه و آله که مؤلفان کتب صحاح همچون
بخارى و مسلم نیز آن را روایت کردهاند، اثرى عمیق در رسوخ فکر «انتظار
مهدى علیه السلام» در نفوس مسلمانان داشت اما آن تصریحات، نمی توانست
دشواری این مسئولیت سنگین امام عسکرى علیه السلام را کاملا برطرف سازد که
ایشان بعنوان پدر مهدى علیه السلام، مردم را قانع سازد که زمان غیبت فرا
رسیده است و تنفیذ آن امر در شخص فرزندش امام مهدى علیه السلام صورت گرفته
است. این معنى بالنسبة به فردى عادى ،امرى دشوار بود، چه،امکانداشت آن
فرد، ناگهان ایمانش متزلزل گردد.
درباره غیبت، در منطق ایمان فرد
عادى تفاوت زیادى وجود دارد. فرد نمىتواند اثر آن را در زندگانى و بین
ایمان به غیبت و اعتقاد به تنفیذ آن در زمان معاصر، حس کند. بررسى و ملاحظه
آن معنى در فرضیه توضیحى زیر وجود دارد.
اگر شخصى که در صدق
گفتارش تردید نداریم به ما خبر دهد که به زودى رستاخیز بر پا میشود، یا به
زودى اجل ما فرا مىرسد، چنین خبرى به ایمان مابه او صدمه مىزند و در آن
خدشه وارد میکند. زیرا ایمان به قبول وقوع چنین امرى به نیروى مضاعف ایمان
و اراده نیاز دارد و باید همه قدرت ایمانى و روحى خود را بسیج کنیم تا
بدینوسیله به این امر غیبى مؤمن شویم.
آن حضرت می بایست بعنوان پدر مهدى
علیه السلام، مردم را قانع سازد که زمان غیبت فرا رسیده است و تنفیذ آن
امر در شخص فرزندش امام مهدى علیه السلام صورت گرفته است. این معنى
بالنسبة به فردى عادى ،امرى دشوار بود، چه،امکانداشت آن فرد، ناگهان
ایمانش متزلزل گردد
این حقیقتروانى و مشکلات آن، امام حسن عسکرى
علیه السلام را به این راه کشانید که همه کوشش خود را بذل فرماید تا صدمه
کمترى به افکار مردم وارد شود و اذهان مردم را بدون رد و انکار، براى
استقبال از آن آماده سازد و یاران و پایگاههاى خود را به ملزم بودن به آن
دعوت کند. بخصوص نسلى آگاه بپروراند که هسته اصلى براى تربیت نسلهائى که
با فعالیتخود تاریخ دو غیبت صغرى و کبرى را پایه گذارى کردند، تشکیل دهند.
باید
آن شرایط و اوضاع دشوارى را که امام و اصحابش از طرف دولت تحمل کردند و
ضرورت عمل و تبلیغ اندیشه انقلابى مهدى علیه السلام را که در منطق حکام
براى هستى شان امرى خطرناک بود، بر این بیفزائیم.
از اینجا با کمال
وضوح، دقت برنامه ریزى را که بر عهده امام عسکری علیه السلام نهاده شده بود
و دشوارى موضع او را که دعوت و تبلیغ براى فرزندش مهدى علیه السلام
بود،احساس میکنیم.
بیانیه هاى زمینه ساز
فعالیت امام عسکرى علیه السلام و برنامه ریزى او در تحقق بخشیدن هدف مزبوربه دو کار مقدماتى نیاز داشت:
1) مخفى کردن مهدى(عج)از چشم مردم و نشان دادن وى فقط به بعضى از خواص.
2)
آنکه به هر ترتیب، فکر غیبت را در اذهان و افکار رسوخ دهد و به مردم
بفهماند که این مسئولیت اسلامى را باید تحمل کنند و مردم را به این اندیشه
و پیامدهای آن عادت دهند.
در این باب مشاهده میکنیم که اعلامیه ها
و بیانیه هاى امام عسکرى علیه السلام در واقع بدنبال همان احادیث و نصوصى
بود که از ناحیه پیامبر اکرم و ائمه علیهم السلام پس از ایشان پی در پی
در این معنى صادر شده بود.
امام حسن عسگری
اعلامیه هاى امام عسکرى علیه السلام سه شکل داشت:
الف- بیانیههاى کلى و عمومى درباره صفات مهدى علیه السلام پس از ظهور و
قیامش در دولت جهانى خود: چنانکه در پاسخ به پرسش یکى از یاران خود راجع
به قیام مهدى(عج)چنین فرمود:«وقتى قیام کند،در میان مردم با علم خود داورى
خواهد کرد مانند داورى داوود که از بینّه و دلیل پرسشى نمىکرد»(1)
ب-
توجیه نقد سیاسى در مورد اوضاع موجود، و مقرون کردن آن به اندیشه وجود
مهدى علیه السلام و ضرورت ایجاد دگرگونیها از سوى او: و از اینقبیل است:
«وقتى قائم خروج کند به ویران کردن منابر و جایگاههاى خصوصىدر مساجد فرمان
خواهد داد. این جایگاهها به منظور امنیت و محافظت خلیفه از تعدى،و براى
افزودن هیبت او در دل دیگران بنا شده است» (2)
ج- اعلامیههاى کلى
براى اصحابش که در آن، ابعاد اندیشه غیبت براى آنان و ضرورت آمادگى و عمل
به آن از ناحیه روانى و اجتماعى توضیح داده شده بود، تا غیبت امام علیه
السلام و جدائى او را از آنان بپذیرند.
از جمله، امام علیه السلام
به ابن بابویه نامهاى نوشت و در آن فرمود: «بر تو باد بردبارى و انتظار
گشایش. پیامبر فرمود: برتر عمل امت من انتظار فرج است و شیعه ما پیوسته در
اندوه است تا فرزندم ظهور کند.
پیامبر مژده داده است که او زمین را
از قسط و عدل پر میسازد،آن سانکه از جور و ستم آکنده شده است. اى شیخِ من،
شکیبا باش. اى ابو الحسن على، همه شیعیان مرا به شکیبائى فرمان ده که
زمین از آن خدا است و آن را بهر کس از بندگانش که بخواهد به ارث وا میگذارد
و پایان فرخنده، برای پرهیزکاران است.(3)
این روش، بگونهاى ساده در
دوره امام هادى علیه السلام آغاز شد که ایشان بواسطه جور و ظلم حکام، از
انظار پنهان شد و از راه توقعیات و نامه ها براى پیروان خود پیام
مىفرستاد و با آنان تماس میگرفت تا شیعیان، به تدریج به این معنى عادت
کنند و این روش با فهم و درک مردم بیشتر سازش داشت
فرهنگ سازی مکاتبه با امام غائب
امام
عسگرى علیه السلام موضعى دیگر نیز برگزید که وقتى فرزندش از چشممردم دور
شود،وضع را براى قبول غیبت آماده کرده باشد. در آنوقت فقط به خواص اصحاب
نمودار مىگردید و وظیفه تبلیغ تعلیمات و فرمانهاى خود را بواسطه چند تن از
خاصان خود اجرا میکرد و این امر را با مکاتبه و توقیع عمل مىفرمود و به
این ترتیب،براى آنچه که فرزندش، مهدى علیه السلام در غیبت صغراى خود
بایستى، عمل میکرد، ایجاد آمادگى مىنمود حال آنکه بایستى از مردم پنهان
مىماند و بوسیله تعلیمات خود با آنان رابطه برقرار مىکرد.
اگر این
مساله بدون مقدمه و آمادگى قبلى برقرار مىماند، براى مردم امرى حیرت بخش
و غافلگیرکننده بود. از اینجا بود که امام عسکرى علیه السلام این اسلوب
را عمل کرد و آن، برنامهاى ویژه براى آماده کردن ذهنیات امت و آگاه
شدنشان بود تا آن روش را بپذیرند و بدون حیرت و همراه داشتن عواقب
ناخوشایند، آن را حفظ کنند.
این روش، بگونهاى ساده در دوره امام
هادى علیه السلام آغاز شد که ایشان بواسطه جور و ظلم حکام، از انظار پنهان
شد و از راه توقعیات و نامه ها براى پیروان خود پیام مىفرستاد و با آنان
تماس میگرفت تا شیعیان، به تدریج به این معنى عادت کنند و این روش با فهم و
درک مردم بیشتر سازش داشت.(4)
تشکیل شبکه وکالتی
همچنین
روش وکالتى و وساطتى که امام عسکرى علیه السلام باپایگاههاى مردمى خود
برگزید، روشى دیگر از روشهایى بود که براى آن، مساله غیبت آماده شده بود.
شیعیان
وقتى اموالى را از حقوق شرعى که بر آنان واجب بود، براىامام علیه السلام
مىبردند ابتدا به «عثمان بن سعید عمرى السمان» وارد می شدند و او براى
سرپوش گذاشتن بر فعالیتهاى امام علیه السلام و براى مصلحت او، تجارتروغن
می کرد. پولهائى را که تحویل می گرفت در خیکهاى روغن میگذاشت و دور از چشم
حکام، براى امام علیه السلام مىفرستاد. زیرا اگر از قضیه مطلع می شدند
همه آنرا مصادره می کردند.(5)
بنابراین پنهان شدن و ابلاغ کردن
مطالب بوسیله نواب، در غیبت صغراى امام (عج) از زمان امام حسن عسکرى علیه
السلام معمول شد و مردم به آن خو گرفتند.
پی نوشت:
1) ارشاد، ص 323.
2) مناقب، ج 3 ، ص 536.
3) همان، ص 527.
4) اثبات الوصیة ص 262؛ ارشاد ص 323؛ کشف الغمة ج 3 ص207.
5) الغیبة شیخ طوسى، صص 215-219.