اسلاید شو

http://www.farhangnews.ir/sites/default/files/content/images/story/94-09/29/farhangnews_165403-481554-1450588057.jpg

 
یکی از اصحاب به نام جعفر بن محمد حکایت کند:  
روزی به همراه علی بن عبیدالله خدمت حضرت ابومحمد، امام حسن عسکری علیه السلام رسیدیم، چند نفر دیگر هم در حضور حضرت بودند و در جلوی امام علیه السلام درخت خرمائی بود و با آن که فصل خرما نبود، لیکن آن درخت، خرماهای بسیاری داشت.  
پس از لحظاتی سفره‏ای گسترانیدند و حضرت فرمود: دست هایتان را ..

 
یکی از اصحاب به نام جعفر بن محمد حکایت کند:  
روزی به همراه علی بن عبیدالله خدمت حضرت ابومحمد، امام حسن عسکری علیه السلام رسیدیم، چند نفر دیگر هم در حضور حضرت بودند و در جلوی امام علیه السلام درخت خرمائی بود و با آن که فصل خرما نبود، لیکن آن درخت، خرماهای بسیاری داشت.  
پس از لحظاتی سفره‏ای گسترانیدند و حضرت فرمود: دست هایتان را بشوئید و نام خدا را بر زبان جاری کنید و مشغول خوردن طعام شوید.  
ولی کسی جلو نیامد و دست به سمت غذاهائی که در سفره چیده بودند، دراز نشد و همه منتظر بودند که میزبان - یعنی؛ امام حسن عسکری علیه ‏السلام - مشغول شود. 
بعد از آن، حضرت به من خطاب نمود و فرمود: ای ابوجعفر! از طعام مؤمنین میل کن، همانا که این طعام برای شماها حلال می ‏باشد. 
و سپس افزود: علت آن که من قبل از شما میهمانان، مشغول خوردن غذا نشدم، این است که چون تعدادی جن از برادران شما در کنار شما حضور دارند و من خواستم شما قبل از دیگران شروع کنید؛ 
و گرنه من خود شروع می‏ کنم.  
و چون امام علیه ‏السلام دست مبارک خود را به سمت غذا دراز نمود، دیگران هم مشغول شدند.  
در ضمن این که مشغول خوردن غذا و خرما بودیم، متوجه شدیم که در کنار ما غذا برداشته می‏شود و ظرف غذا خالی می‏ گردد، اما کسی و دستی را نمی‏ دیدیم.  
من با خود گفتم: اگر امام علیه ‏السلام بخواهد،  تواند کاری کند که ما جنیان را ببینیم، همان طوری که آن‏ها ما را مشاهده می‏کنند.  
و چون حضرت متوجه افکار من و دیگران شد، دست مبارک خود را بر صورت ما کشید و سدی بین ما و جنیان به وجود آمد، سپس دستی دیگر بر چشم‏های ما کشید که به راحتی جنیان را می ‏دیدیم.  
در این هنگام، خواستیم که بلند شویم و با آن‏ها مصافحه و معانقه کنیم، امام علیه ‏السلام مانع شد و به تمام افراد اظهار نمود:  
احترام سفره و طعام از هر چیزی مهم‏تر است، صبر نمائید تا هنگامی که غذا تمام شد و سفره را جمع کردند، برادران شما حضور دارند و هر چه خواستید انجام دهید.  
ولی موقعی که دقیق آنها را نگاه و بررسی کردیم که بسیار ضعیف و لاغر اندام بودند و اشک از گوشه ‏های چشمشان سرازیر بود و با یکدیگر آهسته زمزمه داشتند.  
به خدمت حضرت عرض کردیم: یا ابن رسول الله! آیا جنیان همیشه به این حالت هستند؟  
فرمود: خیر، آنها همانند شما انسانها همه گونه هستند و حالت‏های مختلفی دارند، این هائی که در کنار شما نشسته ‏اند، زاهد و قانع می ‏باشند و هیچ غذائی نمی ‏خورند و آبی نمی ‏آشامند، مگر با اذن و اجازه ‏ی پیغمبر یا امام علیهم ‏السلام، چون که ایشان در همه‏ ی امور تابع و مطیع حجت خدا و امام خود خواهند بود و... 
بعد از صحبت‏های مفصلی، امام علیه ‏السلام دست خود را بر چشم‏های ما نهاد و پس از آن دیگر نتوانستیم جنیان را تماشا کنیم.  
سپس بر چنین توفیقی که نصیب ما شد و توفیق یافتیم که در چنین مجلسی و نیز بر سر چنین سفره و طعامی در محضر مبارک امام و حجت خدا شرکت کنیم، شکر و سپاس خداوند متعال را به جا آوردیم و آن را یکی از معجزه ‏ها و نشانه ‏های امامت دانستیم [1] .  

 1- هدایة الکبرى حضینى : ص 333.

منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن عسگری علیه السلام،عبدالله صالحی،صص43-46.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۲۹
مدیرسایت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی