یکی از شیعیان طی نامهای دربارهی اختلاف شیعه، امام را با خبر کرد و حضرت
در پاسخ، نامهای نگاشت که بخشی از آن در پایین میآید: «خداوند متعال خردمند
را مخاطب میسازد…
ردم دربارهی من چند دسته هستند: ۱- گروهی بینا و راه
یافته، متمسک به حق، پیوسته به فرع برخاسته از [ صفحه ۸۸] اصل نبوت که
کمترین تردیدی دربارهی من ندارند و مرا پناهگاه خود میدانند. ۲- گروهی نیز
حق را از اهل آن نگرفتهاند و مانند دریانوردی هستند که با موج زدن آب جابجا
میشوند و با آرامش آن آرام میگیرند. ۳- سومین گروه، اسیر دست شیطان شده و
بر اثر حسد، اهل حق را انکار کرده به کمک باطل، حق و حقیقت را به کنار
میزنند، آنان را که به چپ و راست رفتهاند واگذار، شبان هنگامی که میخواهد
گلهی خود را جمع کند از آسانترین شیوه استفاده میکند. از افشای اسرار امامت
خودداری کن و از قدرت طلبی و ریاست جویی بپرهیز که این دو آدمی را به
هلاکت میاندازند…» [۱۲۳] . امام – علیهالسلام – در این نامه از اختلاف مردم
دربارهی امامت ایشان سخن میگوید و آنان را در سه دسته جای میدهد: الف:
گروه مومن و بینای در امور دینی و آگاه به اهداف امامت. این گروه به امام
حسن عسکری مانند پدرانش اعتقاد دارد و کمترین شبههای دربارهی امامت ایشان
ندارد. ب: گروه ناتوان و ناآگاه که بینش دینی ندارد و حق را از اهل آن
نگرفته است. این گروه که اکثریت قاطع جامعه را تشکیل میدهد اسیر عواطف است و
متاثر از جریانات اجتماعی. رنگ پذیری این گروه زیاد است و در برابر حوادث،
یارای ایستادگی ندارد و به رنگ پیشامدها در میآید. ج: گروه منحرف و گمراه
از صراط مستقیم که شیطان بر آنان چیره شده و آنان را از یاد خدا غافل کرده
است. این گروه همانگونه که با پدران امام سرستیز داشت با حضرت نیز در جنگ
است و به اغوای مردم مشغول. سپس امام مخاطب را به استقامت و پایداری
فرامیخواند و از انحراف به چپ و راست [ صفحه ۸۹] برحذر میدارد و بر کتمان
امر امامت تاکید میکند زیرا عباسیان کمر به جنگ و نابودی حضرت و یاران
ایشان بستهاند. در پایان نامه، حضرت از ریاست طلبی برحذر میدارد زیرا موجب
هلاکت و نابودی جوینده آن است.
برگرفته از کتاب زندگانی امام حسن عسکری علیهالسلام نوشته آقای باقر شریف قرشی